شاید یکی از مهمترین مسائلی که صنعت برق ما با آن روبروست عدم تطابق تحقیقات علمی با واقعیتهای صنعت برق است. نگاهی به مقالات منتشر شده در کنفرانسها و سمینارهای مرتبط با مهندسی برق نشان می دهد که اصولا اکثر تحقیقات تک بعدی هستند. یعنی یا تئوری محض هستند که قابلیت استفاده در صنعت برق را ندارند و یا به مسائل عملی می پردازند که فاقد ساختار منسجم و علمی هستند.
بعنوان مثال در حالی که هنوز صنعت برق در بکارگیری و استفاده صحیح از خازنها دارای مشکلات عدیده است و هر ساله میلیاردها تومان از منابع کشور به دلیل بکارگیری نادرست آنها حیف و میل می شود برای بنده جای تعجب است که چرا اینقدر به بحثهایی چون بکارگیری ادوات FACTS در شبکه های توزیع (نظیر DSTATCOM و …) تاکید می شود.
این مدگرایی و عدم تناسب مرا به یاد آبدارچی قدیممان می اندازد که هشتش گرو نهش بود ولی ظاهرش را از هنرپیشه های هالیوودی تقلید می کرد و گوشی موبایلش در آن روزگار که شبکه مخابرات ما هنوز تازه فرق پالس و تن را شناخته بود 3G داشت!