ارزیابی شرایط شرکتهای توزیع برق نشان می دهد که این شرکتها برای بهبود وضعیت خود با چالهشای متعددی مواجهند. با این وجود شاید بتوان سه چالش زیر را به عنوان مهمترین چالشهای موجود برشمرد :
الف – سرقت تجهیزات الکتریکی و هادیها : سیستمهای سنتی توزیع برق به منظور تامین دو هدف کمیت و کیفیت برق فعالیت می کنند. سرقت تجهیزات الکتریکی و هادیها جنبه های مختلفی از سیستمهای توزیع انرژی الکتریکی را تحت تاثیر قرار می دهد (برای مثال، قابلیت اطمینان، ایمنی و …)
افرایش میزان سرقت در سالهای اخیر باعث شده است تا فلسفه طراحی و بهره برداری شبکه های توزیع در بسیاری از شرکتهای توزیع برق، ناخودآگاه به سمت کاهش سرقت سوق داده شده و لذا دچار انحرافاتی از هدفهای فوق الذکر گردد. در نتیجه ، موارد متعددی از عدول از استانداردها، به بهانه کاهش سرقت، توجیه می شود. به عبارت دیگر، به جای حل مساله سرقت (حفاظت از شبکه)، تغییر در صورت مساله (کاهش جذابیت شبکه برای سرقت) در دستور کار شرکتهای توزیع قرار گرفته است. از آن میان می توان به کاربرد گسترده هادیهای آلومینیومی (به جای هادیهای مسی) در سیستمهای ارتینگ اشاره نمود. شایان ذکر است که استفاده از هادیهای آلومینیومی در سیستم ارتینگ به دلیل استحکام مکانیکی بسیار کمتر و شدت خوردگی بسیار بالاتر آنها نسبت به هادیهای مسی (خوردگی گالوانیک بیشتر در داخل زمین) در استاندارد های مختلف ممنوع شده است.
ب- تغییر ماهیت بارها : رشد سریع دانش بشر بویژه در حوزه الکترونیک قدرت باعث شده است که ماهیت بارها در طی یکدهه گذشته دچار تحول غیر قابل تصوری شود. برای مثال می توان به تغییر ماهیت بارهای سرمایشی و گرمایشی، ورود موتورهای دارای سیستم کنترل دور (اینورتری)، تلویزیونهای جدید، لامپهای کم مصرف ، ال ای دی و … اشاره نمود.
بخصوص با ورود خودروهای الکتریکی و هایبریدی (در ایران فعلا بحث موتور سیکلتهای الکتریکی مطرح است) نظامهای سنتی برآورد بار، مدیریت سمت تقاضا و … دچار تغییرات زیادی خواهند شد. برای مثال، برای اولین بار موضوع تحرک بار یا Load Mobility وارد حوزه پیش بینی بار خواهد شد. انفعال در قبال تغییر ماهیت بارها باعث افزایش هزینه های بهره برداری، بروز پیری مصنوعی و زودرس در تجهیزات الکتریکی و مشکلات متنوع دیگری برای شرکتهای توزیع برق خواهد شد.
پ- فقدان راهبرد در مدیریت تکنولوژی : فقدان راهبرد مدیریت تکنولوژی در شرکتهای توزیع باعث شده است تا دفاتر تحقیقات آنها به نوعی Match Maker (که وظیفه تعریف یا اجرای پروژه های فرمایشی، سفارشی، تکراری و بعضا تحمیلی را دارد) مبدل شوند. مدیریت تکنولوژی بدین معنی است که یک شرکت توزیع بداند که در سالهای آینده و برای بهبود وضعیت کیفیت برق، کاهش هزینه های بهره برداری و ارتقای شاخصهای بهره وری و کیفیت به چه تکنولوژیهایی نیاز دارد و در خصوص تامین آنها برنامه ریزی نماید (در صورت عدم امکان خرید این تکنولوژیها از بازار ، آنها را از طریق تحقیقات بومی داخلی ایجاد نماید).