تاریخ علم را که بررسی کنیم پر است از دستاوردها و اکتشافات و اختراعاتی که همزمان توسط چند نفر بدست آمده است. اما در اغلب موارد تمامی افتخارات تنها نصیب یکی از آنها شده است. یک نمونه برجسته از چنین مواردی “بحث انتقال داده توسط امواج رادیویی است”. وقتی صحبت از رادیو می شود بی گمان همه به یاد مارکنی دانشمند ایتالیایی-ایرلندی می افتند…
اما شاید تعجب کنید که دانشمندی انگلیسی به نام لودج و دانشمندی هندی به نام جاگادیش چاندرا زودتر از مارکنی، با ساخت دستگاههایی حیرت انگیز، قابلیت انتقال اطلاعات توسط امواج رادیویی را کشف کردند و به نمایش گذاشتند. پس به نظرتان چرا صنعت امواج رادیویی با نام مارکنی گره خورده است؟
در اینجا می خواهم به اهمیت دیدگاه و نگرش اشاره کنم. از دیدگاه دانش و توانایی فنی، جایگاه لودج به مراتب بالاتر از مارکنی است. دستگاه ابداعی توسط جاگادیش به مراتب پیچیده تر از دستگاه اولیه ساخت مارکنی بود. پس چرا نام مارکنی ماندگار شده است؟؟؟
از جاگادیش شروع می کنم. وی به عنوان تبعه یک کشور مستعمره و جهان سوم از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نبود. حتی خودش هم از ارزش اختراعش آگاه نبود و نهایتا مستندات دستگاه ابداعی وی نیز توسط انگلیسیها مدون شد. هر چند وی استاد دانشگاه کلکته بود، ولی باور نداشت که بتواند بعنوان یک مخترع تراز اول سطح جهان جایگاهی داشته باشد.
اما در مورد لودج. وی دستگاهی ساخته بود که در آن گیرنده ای در فاصله چند متری امواج فرستنده را دریافت کرده و آن را با به صدا درآوردن یک زنگ آشکار می ساخت… متاسفانه دیدگاه اشتباه و زاویه غلط نگرش او به موضوع امواج رادیویی، اختراع بزرگ او را به دستگاهی جهت بررسی معادلات ماکسول مبدل ساخت …
در حالی که مارکنی در افقی دور دست به انتقال اطلاعات بدون سیم در کانال مانش و حتی فراتر (بین قاره اروپا و آمریکا) می اندیشید…
می خواهم بگویم برای بزرگ شدن، علاوه بر دانش، نگرش هم لازم است. اگر دانش بشری تک بعدی باقی مانده بود و با نگرش همراه نشده بود، دانش، هماننط قرون وسطی، در قالب کیمیا و جادو تثبیت می شد و موجب تغییر در زندگی بشر نمی گردید.